باران جونم باران جونم، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

باران دل انگیز زندگیمون

عشق کوچولو مامان کم کم داره 1 سال و 1 ماهش میشه

سلام عشقم. شیطون مامان.  قربونت بره مامان ولی خیلی شیطون بلا شدی. از راه رفت بگم که به سرعت  و بدون ترمز مسیرها رو طی میکنی ههه. کاری رو هم بخوای بکنی حتما باید انجام بدی. امروز زدین یه نکمدون رو شکستین.  در کابینت ها ی پایینی هم رو تقریبا با یه روبان یا بندی به هم متصل کردم. تقریبا ظرفای دم دستیم رو جدا کردم که دیگه اون کابینت ها رو باز نکنم. ولی خب یه کابینت که زیر گاز هستش پر از ظروف ادویه و ترشیجات و خوراکیجات هستش که من خیلی باهاشون سرکار دارم    با این که با بند متصل کردم دراشو ولی چون زیاد   بازش میکنم خدا نکنه که شما اون لحظه اونجا باشی. دیگه نمیزارید من ببندمش . به زور خودتون نگه میدارین که در بسته نشه....
27 مهر 1394

پارسال این لحظه تازه به دنیا اومدی

سلام دخملم   عزیزتر از وجودم . پاره ی تنم.  پارسال همین موقع بود که شما وارد دنیای ما آدما شدی.هیچ وقت اون لحظه که از سکمم درتون آوردن یادم نمیره. یک لحظه جیغ ظریفی کشیدی .  لحظات زایمان بیصبرانه دوست داشتم ببینمتون.  چون بی حسی اپیدورال بودم همه چی رو حس میکردم  . همین طور که روی اتاق عمل بودم    بعد اینکه شما رو از شکمم جدا کردن همش چشمم دنبالتون بود که ببینم قیافتون چه شکلیه. یهویی چشمم بهتون خورد رو تخت اون ور من. خیلی قشنگ و معصومانه داشتی به اطراف نگاه میکردی . خیلی هوشیار بودی ماشاء الله.      امروز براتون به مناسبت تولدتون  یه جشن گرفتم  یه عصرونه با چند نوع غذا و د...
1 مهر 1394
1